حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

هدیه آسمونی

حلما و ترنم خانوم مشهدی !!!!

سلام بر مشهدی حلما صبح روز 20 اسنفد 94 قرار شد به همراه خانواده دوست شما یعنی ترنم جون به مشهد بریم.تا مشهد حدودا 8 ساعت طول کشید...حالا ببین منو خاله سحر چه طور شما و ترنم جون رو تو ماشین سرگرم کردیم؟؟؟ وقتی رسیدیم خونه آقای غفوری (از دوستان) خونه ی کاملا مرتب و تمیز سر چند دقیقه تبدیل به یه شلخته خونه شد...امان از دست شما وروجک ها....حتی به یخچال هم رحم نکردید و اونجا رو هم بررسی کردید...(عکس در آخر مطلب). هر وقت به حرم میرفتیم انقدر شیطونی میکردید و قفسه کتاب و جای مهر رو بهم میریختید که آدم از عبادت کردن پشیمون میشد...کل کتاب ها میریختید بیرون (امام رضا ما رو ببخشه....) وقتی ما میخواستیم بریم زیارت شما دو تا وروجک و تحویل پ...
28 ارديبهشت 1395

گارسون کوچولو!!!!

حلمای بازیگوش چند وقت پیش که عقد سمانه جون(دختر عمه مامان) بود شما تو سالن کلی دویدی و باهر آهنگ هم هم کلی رقصیدی ...که همه متوجه شده بودن شما یه پا رقاصی واسه خودت... موقع شام هم میز گارسون روگرفته بود ی و با قدرت تمام هل میدادی و با چرخ این ور اونور میبردی...   ...
6 ارديبهشت 1395

رفتن به برج ققنوس و بازی کردن

سلام دختری.... به قول بابا شما هم به مامانت رفتی و عاشق خرید و بیرون و به خصوص برج زیبای ققنوسی... چون برج نزدیک خونمونه..میریم و میایم میبینی و میگی قققو چون پله برقی خیلی دوست داری...فقط دوست داری بری بالا بیای پایین.بخاط همین من جرات نمیکنم با شما تنهایی بریم ...حتما باید باباعلی یا بابا مجید باشن.. اینم عکس شما در شهر بازی ققنوس ...
6 ارديبهشت 1395
1